فرهنگ بومی چالدران در فصل زمستان ( خیدیر نبی )
خیدیر نبی
واژه خیدیر معرب کلمه خضر پیامبر است و مردم بر اساس یک روایت تاریخی عامیانه معتقدند که عید خیدیر از ماجرای دیدار حضرت خضر با حضرت الیاس در یک شب چهارشنبه بر جای مانده و سرآغاز این مناسبت و عادت سنتی شده است.
با آنکه جشن خیدیر نبی بایرامی در چالدران ، از مراسم عید نوروز جدا می باشد ولی آذربایجانی ها عید نوروز را نیز به نوعی به خضر نبی ربط می دهند:
طبق اعتقاد مردم آذربایجان، در روز عید نوروز خضر نبی میآید و چهار عنصر اصلی حیات یعنی خورشید، خاک، باد و آب را برای ارزانی کردن به مردم همراه میآورد. لذا مردم در شب عید با روشن کردن شمع در دامنه کوه ها به انتظار آمدن خضرنبی مینشینند. آنان معتقدند تا خضر نبی نیاید و چهار عنصر اصلی را با خود نیاورد طبیعت دگرگون نخواهد شد.
خضر نبى باید خورشید را همراه خود بیاورد تا جهان گرم شود. خضر نبى باید گام برخاک نهد تا زمین نیز برکات خود را از فرزندان بشر مضایقه نکند و گنجینههاى سیاه زیرزمینى را بگشاید. خضر نبى با آمدن خود هوا را عوض میکند و آن چنان هوایى میآورد که انسان میتواند فرآوردههاى زراعى خود را در این هواى تمیز، روشن و خشک جمعآورى کند. خضر نبى در عین حال با خود آب فراوانى میآورد که رمز بقا و زندگى انسانها است. لذا مردم در انتظار آمدن خضر نبى تا حلول نوروز منتظر بوده و این واقعه را هم چون مراسم جداگانهاى برگزار مىکردند. مردم که شبانگاه در روستایى با روشن کردن شمع در دامنه کوهها انتظار خضر نبى را مىکشیدند، به آمدن وى امید بسیارى داشتند و خضر نبى هم این امید مردم را در فاصلة زمانی کوتاهى برآورده مىکرد. از این رو، خلق تمثال خوشبختىآور ظهور خضر نبى را بدین شکل بیان مىکنند:
سوار اسب سفید شد و آمد خــــان خضــر ســواره آمد
بعضی از جشن های پیش از اسلام در میان ما آذربایجانی ها جایگاه خاصی دارد.بعد از اسلام این جشن ها یکی از عوامل تعیین و تشخیص هویت ما بوده است اسطوره ها و آیین های مربوط بدین رسوم در نوشته های زرتشتی و همچنین در آثار مولفان سده های اولیه اسلامی ثبت و ضبط شده و بعضی از رسم های کهن بخصوص مربوط به خیدیر نبی هنوز هم تا روزگار ما دوام یافته است.
چهار روز آخر چله بزرگ "بویوک چیله" و سه روز اول چله کوچک"کیچیک چیله" ـ یعنی هفتم تا سیزدهم بهمن ماه در روستای اورنج به خیدیر نبی معروف است در گذشته با برگزاری آیین های ویژه (خیدیر) که یکی از این آیین ها تهیه قؤوت بود که با ترکیب و آسیاب کردن گندم برشته(قؤرقا) ، بزرک"bazarak "، چدنه(شاه دانه) ،عدس، هسته خشکیده زردآلو و ...بدست می آمد.
بنا بر گفته کهن سالان روستا و بر اساس منابع تاریخی، در گذشته مقداری از قؤوت تهیه شده را در سینی بزرگ (مئژمئیی) ریخته در اتاقی خلوت می گذاشتند و عقیده بر این بود که حضرت خضر نبی با قمچی آنرا متبرک می نماید.فردای آن روز قؤوت تبرک شده در بین هفت همسایه (یئدی قؤنشی) تقسیم می شد.
در ایام خیدیر بعضی هم با ال داشی"آسیاب دستی"اقدام به تهیه قووت می نمودند که متاسفانه با از کار افتادن تنها آسیاب روستا و خارج شدن "ال داشی" از چرخه زندگی، مراسم مربوط به خیدیر کمرنگ شد.در باور ها هست که خیدیر نبی یا خیدیر الیاس نفس گرمش را در چهار عنصر اصلی یعنی آب، آتش، خاک، و باد می دمد. هدف از برگزاری آیین خیدیر در روستا، امید به زندگی خوب و با برکت و بر این باور بودند که با برپایی این آیین آینده خوبی و امیدوارانه ای خواهند داشت.
خیدیر الیاس خیدیر الیاس بیتدی چیچک گلـــــدی یاز
چهار روز مانده از پاییز رسمی دیرینه درشهرستان چالدران به اجرا درمی آید که به واسطه آن زنان قوت زمستانی خانه را به یاد خضر پیامبر متبرک میکنند.
چهار روز مانده از پاییز و چهار روز ابتدای فصل زمستان ابرها در هم میرود و برفی آبکی و دانهدرشت باریدن میگیرد.
کهنسالان میگویند این برف، «خدر برف» است. دانههای درشت و آبکی آن نوید فصل زمستان را میدهد و چارچار زمستان و پاییز یکی از مراحل تغییر فصل و تغییر چهره طبیعت است که زندگی تمامی موجودات را تحت تأثیر قرار میدهد.
در هر مقطعی از سال رسومی اجرا میشود که زنان در محوریت آن قرار گرفتهاند و همچنان که خود مظهر زندگی و زایش هستند، در طول تغییر احوالات زمین مادر شریک شده و رسوم و آیین خود را بر اساس این تغییرات قرار دادهاند.
در چارچار زمستان ،قرنها بانوان چالدرانی رسمی دیرینه را تدارک میدیدند. رسم قاووت المخ که مزه آن به دهان کهنسالان شیرین و به زبان کودکان و نوجوانان بیخبر از فرهنگ اصیل بومی بیگانه است.
استقبال گرم از زمستان سرد و طاقتفرسا!
فصول سال به ویژه پاییز و زمستان در تفکر مردمان ساکن در چالدران تعاریف ویژه دارد. هر کدام از تقسیمبندیهایی که در این منطقه برای فصول سال قائل شدهاند به اسطورهها و افسانههایی گرهخورده که خود بازگویی غنای عقاید و آداب رسوم متداول در این منطقه است.
در این میان زمستانهای سرد چالدران که در گذشته با بارشهای چند متری برف همراه بود، موجب شده بود برای تلطیف سختی و سردی زمستان تعاریفی برای ماههای این سال مطرح شود. تعاریفی که کهنسالان و امروز مردم شناسان معتقدند همه با الهام گیری از طبیعت بوده و همواره با روح و روان آدمی آمیخته است.
چهار روز از پاییز و چهار روز از زمستان بادهای «گرمیج» وزیدن میگیرد و برفی آبکی از آسمان فرومیبارد.
در گذشته زمستان در این منطقه سخت و سنگین بود، در تقویم فولکلور ۱۷ روز از پاییز مانده کلوز آغاز میشد و در واقع با کلوز گفته میشد که زمستان آغاز میشود.
فاصله زمانی چهار روز از پاییز تا چهار روز از زمستان به چارچار یا خدر شهرت دارد که در این ایام زنان کدبانو مشغول به پختن قاووت میشوند.
از اول دی ماه به مدت چهل روز چله بزرگ و در ادامه به مدت ۲۰ روز چله کوچک آغاز میشد، در افسانهها گفته میشود این دو چله دو خواهرند که کوچکتر به بزرگتر میگوید در زمستان چه کردی و چقدر قدرت داشتی و حالا ببین من چه میکنم.
چله بزرگ نیز پاسخ میدهد که تو میتوانی بیشتر از من سرما حاکم کنی اما عمرت کوتاه است و بهار در حال فرارسیدن است.
در واقع با اتمام بهمنماه در این منطقه زمستان تمام شده فرض میشود و مردم با خانهتکانی و رسوم مختلف به پیشواز عید میروند.
تهیه غذاهای زمستانی متناسب با اقتضائات در گذشته محدودیتها و کمبود امکانات موجب میشد خانوادهها شرایط زندگی خود را متناسب با امکانات موجود تغییر دهند. بخش مهمی از این همسوی در تغذیه و خوردوخوراک مشاهده میشود.
«قاووت المخ» یا الک کردن قاووت یکی از رسوم سنتی و قدیمی در چالدران بود که در فصل سرد و درست در زمانی که طبیعت گرفتار خواب زمستانی است با آرزوی زدودن ناراحتیها و ناخوشیها اجرا میشود.
قاووت در وهله اول یک غذای زمستانی مقوی است که بر اساس اقتضائات و امکانات فصل تهیه میشود.
مواد لازم برای تهیه قاووت گندم برشته، نخود سفید، ذرت تفت داده، شاهدانه، تخم هندوانه، تخم خربزه، بزرک، نخود سیاهپوست کنده، شکر، عدس، تخم کدوتنبل، هسته زردآلو، بادام سنگی، لرگه(لوبیا وحشی)، لوبیا سفید، باقلا و چشمبلبلی است